تو چشم هر غریبه
دنبال تو میگشتم
اول راه چشماش
نبودی بر می گشتم
خیره نشو به چشمام
حیفه تباه من شی
حیفه تو اوج پاکی
غرق گناه من شی
خیره نشو به چشمام
ولی بمون کنارم
دوباره مرهمم شو
نباشی کم میارم
گاهی دعایم کن
یادم باشد به کسی حرفی نزنم که ناراحت شود
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
راهی نروم که بیراهه باشد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشه همه قرار نیست جوری باشند که من دوست دارم یا هستم
یادم باشد روزو روزگار خوش است
همه چیز رو به راه است و خوب.
تنها..تنها..دل ما دل نیست
امشب دوباره غرق در تمنای دیدنت
سرمه ی انتظار به چشمانم میکشم
امشب دوباره تو را گم کرده ام
میان آشفته بازار افکار مبهمم
توی کوچه های بی عبور پاییزی
دستان گرمت را .. نگاه مهربانت را .. شانه های بی انتهایت را
منتظر نشسته ام